من و تنهایی و وبلاگ
ای نــاز تو تا نیــمــه ی پاییـــــز رسیــده!
ای سرخ لبـت با مــی لبـــــریز رسیــده!
زلف تو هواخواه کدامین شب ابری ست
کاین گونه پریشان و غــم انگیـز رسیــده
زیبـــاتر از آنــی که رهـــایت کنــــم امــا
دیر آمـــــــده ای، دوره ی پرهیز رسیـده
جــان و تــن مـن امـــت پیغمــبر دردنـــد
بــر مـن دم ویرانگر چنگیـــــــــز رسیــده
ای قونـــیه تا بلخ به غوغای تو مشغــول
بشتاب کـه شمــس تـو به تبریز رسیده
کم گـریه کـن آتش زدن بـاغ گنـاه است
ای ســرخی چشم تــو به پاییز رسیده!
لبخند بزن لب که به هم می زنی انگار
یک سوره ی زیبا به خطی ریز رسیــده
گویـــی بــه دستان خدا ایمان ندارد
شهری که در تقویم خود باران ندارد
باران تن خیس تو،باران چشم هایت
باران کــه باشد زندگـــی پایان ندارد
هر روز دیدار تو باشد روز عید است
فطر و غدیـــر و مبعث و قربان ندارد
با من مدارا کن کــه این سرباز تنهـــا
در سنگرش جز بوسه ای پنهان ندارد
انگشت هایم لای موهایت اسیرند
گاهـــی رهایــــی لذت زندان ندارد
دیدار تو خوب است،چون خواب دم صبح
خوابـــی کـــه آغازش تویـــی پایان ندارد
امشب تنت مثل دهی برفی ست،گاهی
بی بـــــرف بازی زندگـــــی امکان ندارد...
گم شدن با تو در انبوه خیابان خوب است
با تــو بی تابی و بی خوابـی و دل مشغولی
با تو حال خوش و احوال پریشان خوب است
روبرویــم بنشین و غزلـــی تـازه بخـــوان
اندکی بوسه پس از شعر فراوان خوب است
مــوی ِ خود وا کن و بگذار به رویت برسم
گاه گاهی گذر از کفر به ایمان خوب است
.....
شب ِ خوبــی ست ، بگــو حال ِ زیارت داری؟
مستی جاده ی گیلان به خراسان خوب است
نم نم نیمه شب و نغمــــه ی عبدالباسط
زندگی با تو...کنار تو...به قرآن خوب است
Design By : Pichak |